وجودم تنها (( رفیق )) بود و زیستنم هم تنها سخن گفتن از (( رفیق )) و رفاقت ... واحساسم این بود که با این واژه ، نه تنها ، حال ،که زندگی می کنم . در بغض ِ چشمانم که از سردی روزگار ، رنگ خاکستری به خود گرفته بود ، توتیائی از خاک قدمش ریخته بودم و دردی را که ذره ذره مرا می تکید و قطره قطره مرا می چکید ، درمان می نمودم ... فصل ِ سرد قصه ی من باحضورش ظهر تابستان شده بود و یقین ِ عشقش سراچه ی دفتر خاطراتم ، بگذار با تمام وجودم بگویم که آئینه ی دلنوشته هایم شکل باور او را به خود گرفته بود ... آه ...از آن چه می نویسم دلم خوش نیست و یقین هم ندارم که نوشتن آن از نانوشتنش بهتر باشد ، اما می نویسم ... می نویسم که من از خوش باوری هایم به ویرانی رسیدم و سهم من از رفیق ، چکه چکه آب شدن بود و ذره ذره تکیدن و گر گرفتن تن خسته ام ... می نویسم که من از رفیق و رفاقتم ، نه به فردا که به دیروز رسیدم ... و حالا من دوباره در به در شهر غم شده ام و در باغچه ی دلم غنچه هائی از گل ِ غم باز شده وبر دلم که روزی جایگاه عشق بود و مرهم دوست ، جای هزار خنجر به یادگار مانده از اوست و برق ناباوری ِ این حادثه چشمانم را نیز به هم کشیده است ... ومن در این اندیشه ام که چرا زندگی ها زندان سرد کینه ها شده و شب های مهتابی رفاقت ها از تمام شب های بدون ماه سیاه تر شده اند!!؟ چرا در جائی که تنها خداست که باید تنها باشد این (( انسان )) اشرف مخلوقات است که تنها مانده است پی نوشت :دلم پر از شکایت است اما قلم نیز یاری ام نمی کند ، نکند او هم رفیق ِ نیمه راه شده است ...
سلام اگه مایل به تبادل لینک هستید لطفامنوبااسم جدیدترین اخبارماهواره و فیلترشکن بلینک من شمارو باچه اسمی لینک کنم اگه زحمتی نیست به وبم بیابگو
سلام دوست عزیزم ُ، حتما ، مشتاق به تبادل لینک هستم ... اسم من که همون خونه ی خیالی باشه بهتره اما با یک درجه تغییر اگر مایل باشین به نام (( آخرین اخبار ... )) لینک بشین
MVM فروشی سفید متالیک
ABS + Air Bag
مدل 89
کارکرد 22000
بدون خط و خش
خریدار نبود ؟
باجناق ول کردی رفتی په ه ه ه ه ؟
---------- مجنون شدی رفت --------------------------------------
سلام ای فامیل پول پرست ، اینجا هم دنبال بیزینسی ... همینه که می گن اگر ژیان ماشین شد باجناق هم فامیل می شه
´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´¶¶´´´عالیییییییییییییییییی بووووود´´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´¶
´¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´¶
´¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´´¶
´¶´´´´´´´´´´´´¶¶´¶´´´´´´´´´´´¶´´´¶
´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶´´´´¶
´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶´´¶´´´´¶
´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶´¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶
´´¶¶´´´´´´´¶´´´´´¶´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶¶
´´´¶¶´´´´´´¶´´´´¶´´´´¶¶¶¶´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶´´´¶´´´´´¶´´´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´¶´´¶¶
´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´¶
´´´´´¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´´´´¶
´´´´´´´´¶¶¶´´´´´¶¶´´´´´´´¶¶
´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´
´´´´´´´´´´¶¶´´´´´´¶¶´¶
´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´¶´¶¶
´´´´´´´´´¶´´¶¶´´´´´¶´´´¶
´´´´¶¶¶¶¶¶´¶´´´´´´´¶´´¶´
´´¶¶´´´¶¶¶¶´¶´´´´´´¶´´´¶¶¶¶¶¶¶
´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´¶´¶¶´´´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´´¶
´´´¶¶´´´´´´´´´¶´´´¶´´´´´´´´´´¶
سلام دوست عزیزم ُ دید و نگاه تو عالی است که احساس کردی عالی بوده
ممنون از طرح قشنگتون
. . . . . . . . . .*. . . . . . . ** *
. . . . .. . . . . .*** . . * . . *****
. . . . . . . . . . .** . . **. . . . .*
. . . . . . . . . . ***.*. . *. . . . .*
. . . . . . . . . .****. . . .** . . . ******
. . . . . . . . . ***** . . . . . .**.*. . . . . **
. . . . . . . . .*****. . . . . **. . . . . . *.**
. . . . . . . .*****. . . . . .*. . . . . . *
. . . . . . . .******. . . . .*. . . . . *
. . . . . . . .******* . . .*. . . . .*
. . . . . . . . .*********. . . . . *
. . . . . . . . . .******* . ***
*******. . . . . . . . .**
.*******. . . . . . . . *
. ******. . . . . . . . * *
. .***. . *. . . . . . .**
. . . . . . .*. . . . . *
. . . . .****.*. . . .*
. . . *******. .*. .*
. . .*******. . . *.
. . .*****. . . . *
. . .**. . . . . .*
. . .*. . . . . . **.*
. . . . . . . . . **
. . . . . . . . .*
. . . . . . . . .*
. . . . . . . . .*
. . . . . . . . *
. . . . . . . . *
. . . . . . . . *
. . . . . . . . . .*. . . . . . . ** *
. . . . .. . . . . .*** . . * . . *****
. . . . . . . . . . .** . . **. . . . .*
. . . . . . . . . . ***.*. . *. . . . .*
. . . . . . . . . .****. . . .** . . . ******
. . . . . . . . . ***** . . . . . .**.*. . . . . **
. . . . . . . . .*****. . . . . **. . . . . . *.**
. . . . . . . .*****. . . . . .*. . . . . . *
. . . . . . . .******. . . . .*. . . . . *
. . . . . . . .******* . . .*. . . . .*
. . . . . . . . .*********. . . . . *
. . . . . . . . . .******* . ***
*******. . . . . . . . .**
.*******. . . . . . . . *
. ******. . . . . . . . * *
. .***. . *. . . . . . .**
. . . . . . .*. . . . . *
. . . . .****.*. . . .*
. . . *******. .*. .*
. . .*******. . . *.
. . .*****. . . . *
. . .**. . . . . .*
. . .*. . . . . . **.*
. . . . . . . . . **
. . . . . . . . .*
. . . . . . . . .*
. . . . . . . . .*
. . . . . . . . *
. . . . . . . . *
. . . . . . . . *
ممنون منم لینکتون میکنم
خوشحالم که دوست خوبی مثل شما دارم

غمنامه یا شاید شکایت نامه ات را خواندم دوست من . بر این باورم که در روزگاری که زندگی می کنیم و در این خراب آبادی که دنیا نام دارد ، سهم ما هم از زندگی همان تنهایی ست ، چرا که ما نیز از روح خدا در قالب خود به یادگار داریم و هر چقدر هم که در جمع باشیم باز این جوهره غالب روحمان بر وجودمان سایه می افکند و .... ساده بگویم ، باز هم تنهاییم ...
دلها را باید قانع کرد که بسازند با این درد و بدانند که نباید به غیر این بیندیشند و نباید توقعی داشته باشند از دیگری که چه می گذرد در اندرون خسته دل و روح شما ! همانطور که شما نیز شاید ندانید در درون دیگری چه غوغایی به پاست ... بهترین راه ، همین نگاه داشتن حرمتهاست تا که بعدتر نشکنیم .. و نشکنیم ...
سلام سهبای عزیز
با بند اول کامنت زیبایت موافقم اما در خصوص بند دوم باید خدمتتان عرض کنم که : آن رفاقتی که دل من سالهاست با آن آشناست رفاقتی است که زاده ی صداقت است ودیگر رفاقت ها همه تحمیلی طبیعت و اقتضای زندگی است که در مذمتش گفته اند (( مگسانند دور شیرینی )) ُ، پس آن رفاقتی که چون می ناب و بی تحمیل اقتضائات زندگی و برپایه ی صداقت حاصل می شود و ثمره ی کشش اسرار آمیز دو روح است و ریشه در جهان ماورائی دارد نباید در کشاکش سختی ها دچار نقصان شود که گفته اند (( دوست آن باشد که گیرد دست دوست ، در پریشان حالی و درماندگی )) ... البته خدا را شکر من و یا آن رفیقی که مورد نظر است هیچ کدام به درماندگی و پریشان حالی نرسیده ایم و اگر غمنامه ای بوده و یا شکایتی ، یک گلایه بوده از خبر نکردن رفیق برای رفع نگرانی هایش
ممنون از ژرف اندیشی و زیبانگریستنت
سلام رفیق



حالا که من از درد و دل نوشتم دردو دل سراغ شما هم آمد
روزگاره دیگه
فقط فهمیدم هیچ چیز ارزش دلبستن نداره
اما نمیتونم به دلم بفهمونم
امیدوارم رفیق نیمه راه نباشههههه
سلام مهدیه جان
از قدیم گفتن دل به دل راه داره
وقتی من با دلنوشته های تو وسایر دوستان زندگی می کنم ُ طبیعیه که من هم تویه اون وادی قلم بزنم
دل پاک تو غل و غشی نداره که باهات رفیق نیمه راه باشه 


دشمن من بودی ای رفیق رهم


دشمن این قلب پاک و بی گنهم
نام تو فانوس ....
یاد ترانه ی ستار افتادم
چه کرده رفیق با دل ناشکیب
که هرچه کرده باز
اگرچه تلخ ولی به مهر عجین است
سلام بر رفیق شکیبای خودم
سلام استاد دل ِ شکسته ام
تلخ تر از نارفیقی دیده ای استاد !!؟ خنجر از پشت زدن کاری است که من تا دنیا دنیاست از آن بیزارم
و چه خوب بلدید که دل را به زنجیر رفاقت بکشید ، ومن عاشق آنم که با استادم ، رفیق باشم 

در این دنیاتک و تنها شدم من
گیاهی در دل صحرا شدم من
چو مجنونی که از مردم گریزد
شتابان در پی لیلا شدم من
چه بی اثر می خندم
چه بی ثمر می گریم
به ناکامی چرا رسوا شدم من
چرا عاشق چرا شیدا شدم من
من آن دیر آشنا را میشناسم
من آن شیرین ادا را می شناسم
من آن زود آشنا را می شناسم
محبت بین ما کار خدا بود
از اینجا من خدا را می شناسم
چه بی اثر می خندم
چه بی ثمر می گریم
به ناکامی چرا رسوا شدم من
چرا عاشق چرا شیدا شدم من
خوش آن روزی
که این دنیا سر آید
قیامت با قیام محشر آید
بگیرم دامن عدل الهی
بپرسم کام عاشق کی بر آید
چه بی اثر می خندم
چه بی ثمر می گریم
به ناکامی چرا رسوا شدم من
چرا عاشق چرا شیدا شدم من
عماد رام
ومن سکوت می کنم در برابر این انتخاب و یادآوری به موقع ِ این ترانه ی زیبا و دلنشین و تاثیر گذار ... سلام استاد عزیزم ، ممنون همه ی الطفاطت

غم شاید گل باشه اما گل رز نیست! گل همیشه بهار نیست




گل بنفشه و اطلسی و داوودی نیست
گل نرگس شها و گل مریم نیست...
غم گل خاره...
بکنش رفیق نذار گل بده
حیف باغچه ی دلت نیست که از این گلا پر بشن!
این همه گل های قشنگ...اونا رو بکار توش
قلم یاری میده
گاهی حکمت بر یاری نکردن هیچ چیزه تا بیشتر بگی خدا خدا خدا خدا
تا بیشتر صداش کنی و کیییییییییف کنه از اینکه میری پیشش با عشق
این واژه ی ر ف ی ق عجیــــــــــب با معناست
یه روز میام توصیفش کنم...
دلم میخواد فکر کنم روش
شاد باشی و گلستانی از زیباترین گل های هستی رفیق عزیزم
سلام فریناز عزیز ُ ،
وقتی تو فرمان می دهی من نیز سر تسلیم فرود می آورم
دلگرمی های تو با آن رگبار آرامشت ایمانی نیرومند در دل ِ بارانی من می آفریند
وراست گفتی از حکمت ِ خداوند ومن نیز به این می اندیشم که هر در ِ فروبسته ای که کلیدش در دست ِ ما نیست
شادی ات آرزوی من و شادابی ات دعای همیشه ی من است 


امان از نارفیقی
امممممممممممماننننننننننننننننننننننن
حالا چرا اینقدر دردناک
پیییییییییییییییششششششششششششش میاد دیگه
لحظات را طی کردیم تا به خوشبختی برسیم



اما وقتی رسیدیم فهمیدیم
خوشبختی همان لحظات از دست رفته بود
درووود بر رفیقم که نمیدانم چه شده که دلش اینگونه غمگین گشته و من نیز غمگین شدم
مگر میشود برای رفیقان ، رفیقِ نیمه راه بود
رفیق واقعی هیچگاه نیمه راه نمیشود
که اگر شد از همان اول هم رفیق نبوده
البته این اعتقاد منه که عجیب از این نیمه راهی ها دلگیرم و زخمی
با فریناز عزیزم موافقم
حتما حکمتی است تا بیشتر خدایمان را صدا کنیم
لحظات من همه دم زدن در او بود و بازدمی هم نداشت حالا حساب کن اگر دم و بازدمی نشود ُ چه می شود ...
سلام نازنین عزیز ُ حکایت ِ من حکایت دلتنگی است ، حکایت یک گلایه ی عمیق از یک رفیق عزیز ... گاهی وقتها تلنگر ساده ی این رفیقم هم برایم خنجر تلقی می شود ... شاید هم فریناز عزیز به موقع حکمت خداوند را یاد آوری کرد
ممنون همه ی خوبیهایت
رفیق واژه عجیبیه






و من این واژه رو الان با وجود شما معنی میکنم
دوست داشتم برای خیلی ها رفیق باشم اما خب نشد
این نیمه راهی ها و رفتن ها من رو هم نا آروم میکنن همیشه
اما از خدا میخوام که جای تمام این خنجرها آرامش رو به دلتون هدیه کنه
انشاا... که یارِ رفته هم با آرامش بر میگرده
راستی نوشته هامو بعد از این احتمالا یه خونه جدید مینویسم
آدرسشو براتون گذاشتم
الان که این کلمات را می نویسم تو در نطرم مثل یک گل مجسم شده ای ... گلی که با عطر و بوی خود بامن حرف می زند
خانه ی نو مبارک حتما می آیم تا با آرامش عجین شوم
از این که خاطرت را باپست آخرم مکدر کردم شرمنده ام 

ببخشید رفیق
اما منظورم یه دعا بود برای شما
که رفیقتون رفیق نیمه راه نباشه
سلام مهدیه جان ُ ممنون از دعای قشنگتون ... ومن چقدر به برآورده شدن این دعامحتاجم

کم گوئی و گزیده گوئی را برگزیدی


که بسیار توفیق داشتی
سپاسگذار مهرت عزیز
سلام استاد عزیز ُ مطلبتان این قدر گویا بود که آدم را مجبور به سکوت و ایضا گزیده گویی می کرد ...

سپاس از مهرتان که همیشه در قلب من است
خدا برایم کافیست
سلام بر رفیق ترین رفیق دنیا!
رفیقی که - ر - رادمردیه
- ف - فتوت و مردانگیه
- ی - یاور روزهای تنهاییه
- ق - قاف عشق و صفاست!!!
می دونستین اون کامنتتون پاهای رفتن منو سست کرد؟؟؟
می دونستین اون نظر قشنگتون کفشای منو ازم دزدید و نذاشت برم و من مجبور شدم برم از یکی کفشاشو قرض بگیرم تا بتونم بهتر و راحت تر برم؟و دور بشم از این دنیای پررنگ و لعاب لعنتی مجازی؟؟؟
حالام اومدم که کفشاشو پس بدم از اونجا هم اومدم و به شما یه سر بزنم و ازتون برای خاطر مهر بیکرانه تون تشکر کنم
ممنون و سپاسگزار شما مریم رفیق کوچک شما
یا علی مدد
و فقط خدا را عشق است ... ممنون از لطفتان و سپاس از سست شدن پایتان از رفتن و دل کندن از دنیای مجازی که مرا هم به ماندن و جان کندن در آن ترغیب می کند ...اگر کامنت ناچیزم موجب نر فتنتان شد به خود می بالم که اندیشه ای خاموش نشد که به قول استاد کورش عزیز من و تو کجا باید سکوتمان را فریاد بزنیم ... ارادتمند شما ر ف ی ق
تو این دوره و زمونه رفاقتا خنجرزنی از پشت شده! کسی که اصلا تو مخیله ت نمیگنجه که ی همچین کاری رو باهات کنه دقیقا همون بلا رو سرت میاره! دیگه حتی به چشمتم نمیتونی اعتماد کنی رفیق عزیز.. امیدوارم که این زخمت هرچه زودتر بهبود پیدا کنه و جاشم زود از بین بره..
همین طوره که می گین ُ از دشمن رکب خوردن ایرادی نداره اما نارو خوردن از دوست همیشه ی دنیا تلخ بوده و هست ... التیام دردی این چنین !!! محاله ...
چه بر سر این ر ف ی ق دوست داشتنیمون اومده که انقدر غمگینه
نبینم بد باشی
سلام ستایش عزیز ُ دلم اهل گلایه نبود اما یهویی سر باز کرد ... همین
ممنون لطف و توجهتون
از کی دلت اینقدر پره
از خودم ...
tamame nagoftehayam dar labelaye matnhayat manaye bodan migirand .negaham sanginiye in hame ehsas ra khob mishenasad shayad to ham mane digar bashi .......



are ras migam bavar koon.
dele khasteat tanha rafighist ke hichvaght nime rah tanhayat nemigozarad va narafighi nemikonad .....
تو عقل و احساس باش ومن زبان و نگاه ... تقسیم عادلانه ای بود ... نه !!
دروووود بر رفیق خوبم






ممنونم از این همه باران مهرتون که احساس میکنم واقعا مثل باران شدم که این آرزوی من بوده و خواهد بود
و خوشحالم برای برگشتن دوست عزیزی که آوازه رفتنش به همه جا رسیده بود
حتی به غریبه ای چون من
امیدوارم همیشه شاد باشید و از غمها فارغ
سلام بر نازنین عزیز که خاطراتش (( مثل باران )) ماندنی است و لحن پر مهر کلامش خواندنی است
ممنون همه الطفاتت
شادی ات شادی من و سعادتت آرزوی من است 
میبوسمت از راه دور
رف ی ق جون
معلومه از اون با حالاشی
سلام سهراب عزیز ، آقا از این کامنتای دردسر ساز بود اسمتو گفتم که حاشیه نداشته باشه
سلام رفیق مهربونم


خوبین؟
اومدم حالی بپرسم و ببینم در چه حالی هستین
موفق باشید همیشه
سلام بر فریناز عزیز ... شرمنده ی لطفتان هستم
و همچنان مدهوش دلنوشته های زیبایتان
حضورتان مایه ی دلگرمی است 

درود بر رفیق همیشه همراه


که با لطف زیادش شرمنده ام میکند
و این تقدیم قلب رئوفش
دیوار دلت را بالا رفتم .به امید طلوع یک بوسه . و تو گوئی خاک میتکانی از پیرهنت
درود بر استاد عزیزم


از لام تا کام حرفی نمی زنم
فقط بگذار
از دال تا میم بگویم
دوستت دارم
سژاس از این همه الطفاتت
رفیق نارفیقم در پشت پا استادی

و دیگر هیچ
جواب خوبیهاما؛ چه نامردونه دادی
این از زبان ر ف ی ق خطاب به نارفیق منظوره
و اما بعد؛ یادمان هست که رفتی و نگرانی ما را نادیده گرفتی و پی گیریها را نیز هم؛و گفتنی ها را نگفتی با ما اما راویان اخبار و دانایان اسرار و طوطیان شیرین و شکر خوار خبر آوردند که جاهای دیگر گفته ای
سلام بر دوست عزیز و شفیقم ، اول فکر کردم منظورت از رفیق نارفیق منم

خوب شد متوجه شدم منظورت نارفیق مورد نظره
اما با اینهمه به همون دوستمون هم نارفیق نگو
اما اینکه یهو رفتمو چیزی هم نگفتم چیزی نبود که بگم
وان دیگر هیچی که گفتی منو تویه فکر فرو برد
در اولین فرصت بهت سر می زنم
جسم خاکی مانع عمر سبک رفتار نیست
پیش این سیلاب کی دیوار میماند به جا
صائب تبریزی
سلام رفیق...
نبینم غمتو!
سلام گل مریم عزیز ، نبودنت نگرانم کرده بود [:S003حیف این انرژی مثبتتون که تویه دنیای مجازی ساری و جاری نباشه [:S004یه دلگیری ساده بودکه رفع شد
سلام بر رفیق خوبم







جای خنجر ها هنوز بهبود پیدا نکرده رفیق؟!
اومدم حالی بپرسم ازتون
خوبید؟!
دلم برای دلنوشته هاتون تنگ شده
سلام بر نازنین دختر دنیای مجازی
[:S004
[:S017

[:S004
[::]
به گمانم خنجرش زهر آگین بوده است
ممنون الطفاتتان هستم و مشتاق باریدنتان مثل باران
امرتان مطاع فردا با دلنوشته ای شرفیاب حضورتان هستم
روزها فکر من این است وهمه شب سخنم ... که چرا غافل از احوال دل خویشتنم ...از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود ...به کجا می روم آخر ننمایی وطنم...مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا...یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم...مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک...دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم...خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست...به هوای سر کویش پر وبالی بزنم ...کیست در دیده که از دیده برون می نگرد ...یا چه جانیست نگویی که منش پیرهنم ...من به خود نامدم که به خود بازروم...آنکه آورد مرا باز برد در وطنم...تو مپندار که من شعر به خود می گویم ...تا که هشیارم وبیدار یکی دم نزنم...شمس تبریزی اگر روی به من بنمایی...و الله این قالب مردار زهم بر شکنم ..
سلام دوست عزیز ُچرا بی نام ونشان!!؟ به هر حال سژاس از حسن انتخابت
سلام
خیلی غمگین بود بطوری که قلب هرکسی را به درد می اورد اما با ان همه غمگینی در عین حال مشخص بود به دستان یک نوسنده ی باتجربه نوشته شده است
وبلاگ زیبایی داری و دلنوشته هایی بی نظیر
سلامُ بر دیانای عزیز ُ افتخار این را داشتم که در وبلاگ سایر دوستان نوشته های زیبایتان را بخوانم و یا دلنوشته هایتان را در وبلاگ خودتان به نظاره بنشینم و حالا برمن منت نهادید و با اظهار لطفتان شرمنده ام کردید
اگر اجازه دهید به رسم رفاقت لینک شوید
بنویس باز هم بنویس از نامردی نامرمان نافهم از درد از همه چیز قلمت رفیق نیمه راه نمی شود او وام گرفته از صاحب قلم واقعی است
اما رفاقت در این عصر یخی ؟
درست می شود درستش می کنیم این است یکی از وظایف ما
استوار باش و پا برجا و محکم رفیق
بعضی وقت ها فکر می کنم به این که زندگی همین سانها بوده و هست در این عصر یخی و هرچه در این باره که گفتی و در کار این رفاقت اندیشه رفت گرهی به گشودن نتوان ... اما با اینهمه باز هم مینویسم استوار و پابرجا شاید که معجزه ای شود ...

سلام بر تو و اندیشه های پاکت و سپاس از آمدنت و امید بخشیدنت