مرداب با لهجه ی دریا ...

از رنگ پریدگی آسمان و

فصل های مه زده ... خسته ام !!

خسته ام از شبنم های یخ زده

از دل های شب زده

از بی سرانجامی ها

از وقتی دست هایم فقط از روی عادت می نویسند !!

این جا ،

در این وادی ِ دل های فریفته !!

دنیا همیشه عرصه ی پیچیده بودن است

و آدم که صاف و ساده باشد ،

به جایی نمی رسد !!

خسته ام

خیلی خسته ...