روزی روزگاری ...

به اندوهی که از شعله زار ِ نگاهِ تو فواره می زند ،

می اندیشم و می گویم ،

یا محول الحول والاحوال

به رنج ِ کهنه یِ عاشقی ،

در کوچه های ِ گریه و شیدایی ،

می نگرم و می گویم ،

یا مقلب القلوب و الابصار

به عاشقی که

خونِ بنفشه های ِ جوان را

با ارغوانِ شعله ای

در قلب ِ کوچکِ پروانه ، پاس می دارد

می اندیشم و می گویم ،

حول حالنا الی احسن الحال

به شب هایی که

گریه های ِ عاشق و عشوه های ِ معشوق را

بر جانماز ِ بلندِ عشق

باور نمی کند ،

می نگرم و می گویم ،

یا مدبر الیل و النهار


خدایا حول حالنا الی احسن الحال می خواهم ،

پرده را بردار و بگذار که

احساسم هوایی بخورد !!

بار الها مدبرالیل و النهار باش و

کمک کن تا صبح ها که خورشید در می آید

دوباره متولد بشوم !!

پروردگارا ، محول الحول و الاحوال کن

تا ریه هایم از ابدیت پُر و خالی شود

و هیجان را کمی پرواز دهم و

ساده باشم !!

ربنا یا مقلب القلوب و الابصار

بگذار غریزه ، پی ِ بازی برود و

عاشق و معشوق

پشتِ دانایی اردو بزنند و

با چشم هایی باز و قلب هایی بزرگ

عاشق شوند !!


راستی یا مقلب القلوب و الابصار !!

چرا آدم ها این روزها

ردِ بهار را از آدم برفی می پرسند !!؟

یا مدبر اللیل و النهار !!

چرا سبزه ها دیگر قد نمی کشند !!؟

یا محول الحول و الاحوال !!

چرا اولین لحظه ی ِ سال ،

دیگر ،

ختم ِ روزهای ِ بی بخار ِ تکراری نیست !!؟

گشایش گره فقط در دستان توست

حول حالنا الی احسن الحال !!


پی نوشت : شکوهِ شکفتن ِ شکوفه ها بر شما مبارک باد ...


نظرات 19 + ارسال نظر
زیتون شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:41 http://zatun2002.persianblog.ir/

عید روز بوسیدن درب وحوریه بهشت مبارک باد
پیغمبربه جوانی که گفت میخواهم درب بهشت وحوریه ای را ببوسم فرمود بجای درب بهشت پدرت وبجای حوریه بهشتی مامانت راببوس گفت مرده اند فرمود قبرشان راببوس گفت نمیدانم کجاست فرمود خط بکش روی زمین داخل محدوده خط کشیده راببوس (یادبود)
انشاءالله زندگی ات دراین سال سرشار ازبرکت باشد
پیغمبردرراهی ازگله داری خواست شیربخرد به او نفروخت
فرمود خدا گوسفندانت را زیادکند
امد درمکان بعدی ازیک پیرزن که یک بزداشت شیرخرید دعا کرد خدا به گوسفندت برکت بده
اصحات تعجب کردند به او که گله داشته گفتی زیادکندبه این که یکی داره میگی برکت بده !!
گفت مثلا گربه چند بچه می زاید گفتند ۷تا فرمود تاحالاگله گربه دیده اید ؟!گفتند خیر
فرمود بزچندتا می زاید گفتند یکی
گفت چقدرگله بزوجوددارد؟
گفتندزیاد
فرمودتفاوت زیادبا برکت همین است که بز گله میشه گربه نمیشه

خانه ام را غرق ِ شبنم کردی با حکایت هایت
ردای ِ محبتت را بر شانه هایم حس می کنم
سال ِ پر خیر و برکتی داشته باشی
سپاس محبت هایت را

نگین شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 16:23

چقدر دقیق بود..

توی هر خطش میشد یه دنباله رو داشت واسه جمله ی بعدی و حتی واسه ابتدای بهار..و پایان زمستان ِ آدم برفی

سلام
سال نو شما هم پیشاپیش مبارک

سهبا شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:22

از آن وقتهاست که در برابر هجوم اینهمه احساس زیبا نهفته در ورای کلمات قشنگتان ,لال می شوم . تنها کلمه به کلمه با شما آمین می گویم و از عمق دل , می خواهم بهار با تحولی در دل بیاید و جانمان را به سبزی اندیشه و شادمانی و امید بیاراید .
شکوه شکفتن شکوفه های عشق و شادمانی بر دل مهربانتان , آرزوی بهارانه من برای شماست . ممنون رفیق عزیز .
راستی , سلام .

همیشه در آستین ِ تان ستاره دارید و
از گرمی ِ کلامتان خورشید می تراود
گویی همیشه
خرمنی از ابریشم بر سپیده ی ِ اندیشه تان می لغزد و
حریم ِ پرچین ِ مهرتان
آکنده از تکه های ِ حریر ِ سرخ ِ مهربانی است
این سال برشما مبارک
و روزهایتان پر از رویاهای ِ ناگهان !!

غزل یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 14:15

در روزهای آخر اسفند،



کوچ بنفشه‌های مهاجر،



زیباست.




در نیمروز روشن اسفند،



وقتی بنفشه‌ها را از سایه‌های سرد،



در اطلس شمیم بهاران،



با خاک و ریشه



ـ میهن سیارشان ـ



در جعبه‌های کوچک چوبی،



در گوشه‌ی خیابان، می‌آورند:



جوی هزار زمزمه در من،



می‌جوشد:



ای‌ کاش . . .



ای کاش آدمی وطنش را



مثل بنفشه‌ها



(در جعبه‌های خاک)



یک‌روز می‌توانست،



همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست.



در روشنای باران، در آفتاب پاک.

سلام ر ف ی ق
سال نومبارک

آرزوی ِ خانمان آشوب کند
اشتیاق ِ عیش را مغلوب کند !!
شوق ِ دیدار ِ بخارا سینه سوخت
آتش ِ عشق ِ وطن آیینه سوخت !!

سلام بر غزل ِ مهربان
ایامت خوش و خرم
سالی پر از مهر بدرقه ی ِ راهت

هبوط دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 18:25

سال جدید می آید و باید...
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند.

یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند.

یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم.

که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد.

یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم.

چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش.

در قفسم رنگِ گفت و گو ریختی و
چینیِ تنهایی ِ احساسم را شکستی !!
در گلو آواز ِ شقایق داری و در سر اندیشه ی ِ مهربانی
و از تمام ِ دنیا مرا بس
بودن و دمخور شدن با چون تو لایقی ...
سلام بر تو مهربان
نود و دو آرزوی ِ خوب برایت کافی ست !!!

مریم سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 13:47 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

و کسی گفت که بهار است
و من با شبنم روی روی گلبرگ گل یاس نوشتم
ایکاش این بهاری که همه میگویند
بی خبر می آمد
شاید آنوقت ز شوقش
همه گل میدادیم

سلام ر فـ یـ ق عزیز بلاگستان
بهارتون سرشار از عطر گلهای عاشقی
نوروزتون پر از مهربانی پونه ها
سالتون سرشار از شادکامی و دلخوشی

شیرین زبانی ِ تو سخن در شکر گرفت
با یک زبان شکفته تر باغ ِ سوسنی
از من یک جهان غبار و تو یک آسمان بهار
من یک کویر خار و تو یک دشت لادنی
سلام بر مریم مهربان
سالی سرشار از مهر و مهربانی برایت آرزو دارم
سپاس آمدنت را که مثل ِ بهار
زنده گی می آورد

مریم سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 13:48 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

شعرتون هم زیبا بود
و ای قسمتش معرکه تر
خدایا حول حالنا الی احسن الحال می خواهم ،

پرده را بردار و بگذار که

احساسم هوایی بخورد !!

خدا سهراب را بیامرزد که قسمت ِ دوم را در اندیشه ام رویاند !!
گاهی وقت ها تلفیق دعا و اندیشه ای بکر آدم را سر ِ ذو ق می اورد ...
سپاس اینهمه مهربانی ات را

نازنین چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:35

من هم سال نو و تولد دوباره شکوفه ها رو بهتون تبریک میگم ر ف ی قِ عزیز
امیدوارم سال 92 براتون سالی باشه سرشار از سلامتی، طراوت و اتفاقات خوب و نو ..



در هوای ِ این خانه
از نَفَسَت عطر ِ گل ِ سنجد ریخت و
شادی ام بوی ِ گلابِ مهربانی ات را گرفت !!
کوزه بر دوش
برای بردن ِ آب از اندیشه ات
می آیم
باشد که کویر ِ ذهنم سر سبز ِ از فکر ِ تو گردد

فریناز چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:28 http://delhayebarany.blogsky.com

روزی روزگاری...
و حالا عطر تند چراها...
و التماس از سر و روی حول حالنا الی احسن الحال ها می ریزد...

انگار خدا را جایی میان همان روزی روزگاری ها جا گذاشته ایم...

عید، سرآغاز شکفتن شکوفه های عاشقی
لحظه ی تر ِ گلبرگ های رازقی
و هنگام پیچش شاخه های دلدادگی بر قامت رعنای عشق های کهنه است...

عید، تبریک ِ تنفس بهار بر جان بی جان ثانیه هاست...

سلام بر شکوه ِ شکفتن ِ شکوفه ها
سلام بر ترنم ِ تنفس ِ ترانه ها
و سلام بر عشوه ی عشق ِ آلاله ها...

سلام و سلامتی
و مبارک باد عیدتان

از آن لحظه هایی است که
با کلامت شب ِ مستانگی را می سرایی و
از در و دیوار این خانه مِی می تراود
از آن لحظه هایی است که
باران ِ مهربانی ات فرصت ِ خودنمایی به ساقه ِ ِ اشکم نمی دهد و
تو شهر ِ مهتاب می شوی و من رهرو ِ آیینه ی ِ اندیشه ی ِ تو
چقدر بوی ِ عبادت می دهد این دلنوشته ات
و چقدر مثل ِ نماز
موج می زند این سلام های ِ عیدانه ات
به شکرانه ی اینهمه مهربانی ات
سلام

ترنج بانو دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:48 http://www.shokofesolimani.blogfa.com

درود عزیز دل
درود رفیقی که یادت مرا همیشه در کمین است
نوروز را با تاخیر تبریک می گویم
امیدوارم عذرم را پذیرا باشی و برای شفای دستهایم دعا کنی

آرزیم این بوده و هست که
این خانه از عطر ِ محبت ِ تو خالی نباشد و
جای ِ تو در طراوت ِ شمشادها تا ابد سبز باشد
چرا که شکوفه اگر به باغ اندیشه نیاید
باغ می میرد و
مگر نه این است که
باغ بی بر و بار
به پرنده ی ِ بی بال و پر می ماند ...
راستی سلام
سال ی نو مبارک

javad دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 13:58

دَر مــَن کَســــی هَــست که هیچ نیســت !


بــآ هَفت سیـــنــی از جِنـــسِ تُـهــ ـــی :


سیــگــآر ،سُـکــوت ،ســـَرآب ،ســآز سُقوط ،ســَرمــآ ،سیـــآهـــی ..!

آرزو می کنم که
تکرار شود سرودِ شادی هایت
و از یاد برود
سوگِ پریشانی هایت
سلام
روزهایت قرین ِ خاطره های ِ ناب

فریناز دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 18:55


شرمنده از بابت ِ نبودن هایم
جبران می منم

کوروش سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:01 http://korosh3084.blogsky.com/

درود بر تو نازنین همه مهرم

سال و ماه و روز و شبت
همه سرشار شادی و سرور
همه عید باد




http://upload.tehran98.com/viewer.php?file=d1tgcgex8v357la2z9vm.jpg



http://upload.tehran98.com/viewer.php?file=ydwz1ryiha3qxj2ee3l0.jpg

با آمدنتان
و با لمس ِ حضورتان پیراهن ِ کتانی ِ گیلاس ها شکفت و
پایان گرفت بازی ِ عریان ِ درخت

سلام بر استاد عزیزم کوروش مهربان

دختر مردابی سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 13:16 http://termeyeroya.blogsky.com/

سال که نو می شود حتی اندوه زاییده از شعله زار نگاه او و رنج کهنه عاشقی هم سوار بر توسن خسته لحظه های سالی که می رود از جانش می رود
سال که نو می شود در اعجاز همان یک لحظه تحویل سال می توان عشق را باور کرد و بر گریه های عاشق و عشوه های معشوق نماز گذارد.
و کاش امسال تعبیر همه رویاها و دعاهایتان باشد
تمام واژه های من تنها معنای یک آمین دارند برای دعاهای شما

سلام ر ف ی ق عزیز
سال نو مبارک
پستتان عطر خوش بهار دارد

سال هاست دیده ام را چراغ ِ شبِ ساحل کرده ام و
آب و مهتاب و گُل و آیینه را
جمع زده ام تا حاصلش
نقشی از اندیشه ی ِ شما باشد
از اول هم اندیشه ام این بوده و هست که بانوی ِ دریا را
باید به طرز ِ دیگری دید و
لحظه های ِ بودنش را
باید قاب گرفت و شمایل کرد
سال هاست روحِ غبار آلوده ام را
به برکه ی ِ آیینه ی ِ سیرتِ شما جلا داده ام و
آرزو می کنم تا
امسال نیز چنین شود و
یکی از همین آمین های ِ شما
برکه ای شود برای جلای ِروح ِغبار آلوده ی ِ من

راستی سلام بانویِ آب و آیینه
سال نو بر شما که از جنس ِ بهار هستید هم مبارک

مریم جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 22:02 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

من اینی نیستم که شما گفتین
این نظر لطف شماست ر فـ یـ ق عزیز

من فقط واقعیت ها را خدمتتان عرض کردم
شما همانی هستید که گفتم

فریناز شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:31

چقدر خوب که برگشتید
و چقدر بهتر که جبران می کنید این نگرانی ها رو...

بودن در محضر شما و تلمذ کردن افتخاری است که نصیبِ بنده شده
ومن نا شکری این نعمت را نمی کنم

مخمل چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:46

از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،
با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.
زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید

نگاهتان به حریر می ماندو احساستان به پر ِ قو
گفتنی ها را گفتید و من چون شاگردی در محضرتان تلمذ کردم
و خوشا به حال ِ من با بودن ِ شما
خوش آمدید مهربان
خیرمقدم

پری پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 15:24

باسلام
چه خوب بود که هر روزمان متفاوت از دیروزمان بود از نظر روحی و احساس تازه ای نسبت به زندگی داشتیم تا قدرلحظه لحظه زندگی خود را بدانیم.

این را از پرندگانی بپرس که
خانه به دوش اند و
هر روزشان
تازه است
نه از من
منی که احساسم سال هاست که لاک پشت است !!
و سلام ...

مقداد جمعه 21 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:21 http://northman.blogsky.com

سلام رفیق، نماز و روزه ها قبول. انقده بد شدم که جواب پیام مارو نمیدی!

من و پشت کردن به عرش ِ سلیمانی ات !!
حاشا و کلا ...
مدتی گرفتار دنیا بودم ...
راستی سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد