همه ی سهم ِ من از تو ...

۱  

یک کاسه از صداقتِ بغض هایت را به من بده 

من با معجزه ی اشک های ِ تو تطهیر می شوم ... 

2  

ای رفیق ِ روزهای ِ بی کَلَک !! 

وقتی که نیستی  

دقایق ِ (( تو کِی از راه می رسی )) آزارم می دهند !! 

3  

ای ترجمانِ خاطره های ِ ماندگار  

وقتی تو نیستی  

تنها پناهِ غربتِ من ، خواب دیدن است  !! 

 

پی نوشت : چقدر خوشحالم که بانوی ِ آب و آیینه !!  

               به عُرفِ سوسن ها  

              و به لطفِ پروردگار  

              دوباره مشق ِ نور می نویسد ...

نظرات 16 + ارسال نظر
نگین چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:24 http://zem-zeme.blogsky.com

بالاخره شما هم روزه ی سکوت رو شکستین جناب رفیق..

سلام

سلام بر نگین عزیز
خُم ِ خموش بودم و می ِ ملول
روزه ی سکوت بر من حرام است !!
سپاس از الطفاتت

نگین چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:30 http://zem-zeme.blogsky.com

بغض همیشه لبریز از نگفتن ها بوده...
چطور میشه صداقتش رو بیان کرد؟!
اونم صداقتی که توی گلو مونده...

صداقت ِ نهفته در بغض سینه را می سوزاند
و این گونه است که آدم صادق می شود سینه سوخته !!
سلام بر نگین دنیای ِ مجازی
روزگارتان قرین عشق و صداقت

دختر مردابی چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 17:56 http://termeyeroya.blogsky.com/

سلام ر ف ی ق عزیز
نور نه به عرف سوسن ها و نه با همراهی تقدیر به چشمان من بازنگشت
هنوز هم شب خانه نشین چشمم است اما آنچه در این نگاه می درخشد بی شک ردپای عمیق خدا است و یا شاید رنگ حضور ایمان

کامنت پست زیبایتان بماند برای بعد

سلام بر بانوی ِ آب و آیینه
در چشمان ِ هماره بینای ِ تو
نور ِ خدا جاری ست و
ترمه ی تنیده در افق ِ پلک های ِ تو
ترجمان ِ زبان ِ لطف ِ خداست
دیری نپاید که در پی لطف الهی
خورشید بوسه گاه ِ نگاهتان شود
انشاالله ...
سپاس همه ی خوبی هایتان را

پائـــیز پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 http://paeez77.blogfa.com/


گاهی اوقات پیش می‌آید
ریگی از دستی سلامْ‌ندیده در آب می‌افتد
ما هم عینِ انتظارِ چشمه گاهی تکان می‌خوریم،
دلهره از دریا به آدمی رسیده است.

گاهی وقت ها باید که آفتابگردان شد و
به سنگ و باد و باران و دریا
از غم ِ آفتاب گفت
...
سلام بر پاییز ِ بهار گونه
خوشحالم از دوباره بودنتان

مقداد جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:53 http://northman.blogsky.com

سلام ر ف ی ق
منم خوشحالم که دختر مردابی برگشته

سلام برمقداد عزیز
شادی ام با آمدنت دوچندان شد
سپاس از الطفاتت

سمیه شنبه 2 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:58

خدایا !!!
همه از تو می خواهند ؛ بدهی؛........
اما!!!
من از تو می خواهم ؛ بگیری؛
خستگی و دلتنگی و غصه ها را از لحظه لحظه روزگار همه آنهایی که دوستشان دارم....

سلام
وقت بخیر
همیشه خواننده ی نوشته های به نظیرتان هستم اما شرمنده از اینکه نظری برایتان نمی نویسم به بزرگی خود ببخشید
هر لحظه سلامت و شاد باشید
زندگیتان بی غم
کوچک شما سمیه

سلام بر بانوی مهربان ، سمیه
چراغ ِ حضورتان
خورشید ِ راهم می شود
و ماه ِ کلامتان
مهتاب ِ اندیشه ام
باشید و به مهر بر من بتابید

سهبا یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 00:42 http://sayesarezendegi.blogsky.com/

الان یعنی خوشحالید و نیستید ؟

سلام رفیق نیمه راه ....

گرفتاری را رهایی اگر باشد
رفیق ِ نیمه راه نیستم !!
سلام بر بانو سهبا
من آیین ِ دل بریدن نمی دانم اما
تجربه ی تلخی است نبودن در جمع دوستان

مقداد یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:06

ما هم هستیم

ومن چقدر خوشحالم از این اتفاق

فریناز یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 20:37

چقدر همه سهم
چقدر همه بی سهمی اما

کاش دنیا را می چیدند گوشه ای کنار خیابانی پیچ در پیچ
و بی انتها
و تو می چیدی
گلی را که فقط گل توست...


او که خود منیر است
در شب چشمانش هم نور می طراود
و می تابد زندگی...
و لبخند می زند خدا...


سلام ر ف ی ق کیمیا
لا به لای سپیدی زمستان همرنگ مشغله ها شده اید؟
...

در کوچه ی دلدادگی
غیبت مرا حضور محاسبه کنید لطفا
که در خاطر من
انگیزه ی عطر و مهتاب ِ نگاهِ یار جاری ست و
در باورم آمیزه ی گلبرگ و نور کلامش
سلام بر فریناز عزیز
رسم است که در عاشقی
ابتدایش ناشکیبایی کنند و
در منتهایش سنگِ صبور باشند
سکوتم از این است که در وسطِ راهم

فریناز سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:50 http://delhayebarany.blogsky.com

سلام
یه سلام سپید زمستانی...
چقد خوشحال شدم از حضورتون رفیق عزیز

امیدوارم همیشه حالتون خوب خوب باشه

در پناه حق همیشه عاشق باشید

با صدای ِ هر پایی
عشق در این خانه می روید
پس باید که عاشقانه برگشت
سلام بر فریناز عزیز
بر سلاله ی عشق
تکلیفی جز عشق ورزی نیست
سپاس از حضورتان

شکوفه سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 15:45

درود رفیق بی ریای این روزهایم
درود مهربانی که عظمتت در نوشته هایت گویای همه چیز است
من هم خوشحالم که می نویسی که هستی
همیشه باش

سلام بر شکوفه عزیز
بوی مهربانی را در هوا پراکندید
چقدر خوشحالم از حضورتان

نازنین شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:45

خوشحالم برای بازگشت بانوی مردابی
و خوشحال تر از حضور دوباره تون در خونه خیالی

سلام بر نازنین عزیز
ممنون از الطفاتتون
ترک دوستان ِ عزیزی مثل ِ شما سخته

فریناز دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1391 ساعت 00:21

سلام
حق دارید

سعیدزاده بیدگلی(صهبا) سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:12 http://www.sahba313.blogfa.com

سلام

من با معجزه ی اشک های ِ تو تطهیر می شوم ...

مانا باشید

سلام و خیر مقدم
بسیار خوشحالم از حضورتان

سهبا پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:22 http://sayesarezendegi.blogsky.com/

سلام . چه شادمان شدم با دیدن این عدد 14 ! امید که رهایی یابید از دام هر آنچه گرفتاری رفیق عزیز .

سپاس و درود سهبای مهربان
امید که اینچنین باشد

غزل یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:41

خوشبختی ما در سه جمله است
تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا
ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه می کنیم
حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام رفیق شفیق

سلام بر غزل ِ مهربان
کلامت بر جان نشست
به دو دلیل !!
اول آنکه از جانب مهربانی چون تو بیان شد و
دیگر اینکه با پوست و خونم تجربه اش کرده ام !!
سپاس از بودنت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد