دل های بارانی ...

چهل جمعه ی انتظارت هم به پایان رسید  

اما یادت هست !؟ 

انگشتان خود را که بر قلم گره می کردی  

دلت پَر می گرفت  

واشکت سرازیر می شد  

وآرامش می یافتی  

و بدون آنکه بخواهی شروع می کردی به دردِ دل کردن  

و سرت را رو به آسمان می کردی  

و بغضت می ترکید  

و برایش می گفتی  

رازهایت را ، نیازهایت را و آرزوهایت را  

و او مهربانانه گوش می کرد  

(( ای آقای خوبی ها ... )) را  

و تو پاک می شدی و سبک می شدی و نماز شکرت را در حریمش بذرقه می کردی ... 

ای کاش که جمعه های انتظار به پایان می رسید  

اما جمعه های انتظارت ، نه  

 

پی نوشت : چه عادت خوبی شده بود برایم خواندن جمعه های انتظار در رگبار آرامش و همراه شدن با فریناز عزیز در انتظار آقای خوبی ها ...

نظرات 15 + ارسال نظر
فاطمه جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 17:54

سلام ر ف ی ق عزیز...
به راستی که کاش جمعه های انتظار فریناز تموم نمیشد...
آخه 40 جمعه به خوندن حرفای بانوی آرامشم با آقای خوبی ها عادت کرده بودیم...

زیبا نوشتین در توصیف جمعه های انتظار فریناز ر ف ی ق عزیز...
سبز باشید

سلام بر فاطمه عزیز
ممنون از الطفاتتان
و کاش که تمام نمی شد جمعه های انتظار فریناز عزیز

فریناز شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 http://delhayebarany.blogsky.com

پا به پای همیشگی دلنوشته هایم...
دانه دانه بذر امید می پاشی
قطره قطره باران می شوی
شرحه شرحه نور ایمان
و واژه واژه اشتیاق
بر رویش بذر امید
امید به آمدن او که باید...

آب حیاتی بر عطشان شور
هم رکاب ظلماتی بر انتظار نور
چشمـــان بینـایی بر دیدگان کور
آشنای دل هایی بر غریبـــان دور

قلب پاک و بی ریایت جاذبه ی معصومیت نور
واژگان بی همتایت انعـــکاس شور و ســــرور

تو از دریا آمده ای
در طلوع نگاه او
در غربت ثانیه ها
هم صداتر از همیشه
قاصدک های آواره در باد را
رها کرده ای
تا آسمان را
بدون او خط خطی کنند...

این روزها حال دیگری داری...
تا رسیدن به خداوند عاطفه
و عاطفه ی خداوند
راهی نیست...
حالا که نور عشق نرگس شهلایی
دنیایت را درخشان کرده است...



سلام و سپاس بودنتون ر ف ی ق همیشه شفیق

چقدر خوبه خونه ای به صفای شما هست هر چند خیالی

سلام بر خالق جمعه های زیبای انتظار
فقط سکوت می کنم در مقابل بزرگواریتان

یلدا شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 13:20

لحظه ای در مقابل داودی های سپید ذهن فریناز عزیز درنگ کردم
چقدر خوشبو و چقدر زیبا بودند ـ نذرشان قبول

داودی های سپید ذهن فریناز !!
چقدر زیبا گفتید
راستی سلام

مهرداد شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 14:23 http://kahkashan51.blogsky.com

شب ها تا سحر روزه ی بیداری دارم، تا شمارشگر قدم های پاورچینت باشم ای مشرقی ترین عشق سوزان من ، دیده از تو دریغ نمکنم در رصد تو تا در در مغربی ترین روزن نگاهم آب دیده نذرپشت پایت کنم تا تنهاترین منتظر ی باشم که تولد دوباره ات را جشن بگیرم، خورشید من آفتابگردانت خواهم ماند .
سلام رفیق عزیز خوش آمدی

تقدیم به آقای خوبی ها ...
و سپاس مرد کهکشانی و بانوی آرامش را به خاطر این همه احساس ...
به راستی که مهرداد عزیز قلمتان جادو می کند احساسم را
سلام بزرگوار

علی قربانی شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 18:16

سلام رف ی ق
پیشنهاد می کنم خانم فریناز جمعه های انتظار را تا ۵۳ ادامه بدهد تا جمعه های یکسال را شامل شود در ضمن نوشته های ایشان خیلی به دل می نشیند

سلام بر دوست و همکار شیرین بیانم
پیشنهاد جالبی است کاشکی که اینطور شود ...
دلنوشته های فریناز عزیز آرامش بخش روح و جان است

نرجس شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 20:44 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام
می دانم که طعم تلخ و شیرین جمعه های انتظار از حالا به بعد , بیشتر برای فریناز عزیزم معلوم می شود . و نیک تر می دانم که دریافته های ارزشمندی گرفته از آقای خوبیها و این نذر زیبایی که برای او , و برای رسیدنش , ادا کرده .
امید که حاجت روا باشد و حاجت روا باشید ...

ممنون .

سلام بر بانوی مهر و همای سعادت
از آسمان دلت به زمین احساسمان که می نگری چقدر رویایی می شود اینجا ...
امید که با دعای چون شما ، فرشته ای ، حاجتمان رواگردد
سپاس از الطفاتتان

کوروش یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:42 http://www.korosh7042.com/

کبوتر نامه رسان را دیدم که گل نسترن بر لب بر بام خانه ام نشاه بود
در این وانفسای دوری من
اشکی شوقی که عطر گلش بر مشامم رسیدبی وصف است
از انتظار گفتی اگر منتظر را می شناسم
ما همه منتظریم
هریک بر عطر گلی

شاد باشی و شادیت به درازای یلدا یاد




ابر از چها سوی وزیده ست
و ابرهای نازک خیالت
بر قامت کوتاهم
زیبا و شاهوار
نشسته اند
استاد که شما باشید شاگردیتان مرا به عرش می برد

راستی به رسم ادب ، سلام

غزل دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:50

آب بود که می‌رفت

کوچه خلوت بود

صدای قلب تو آری ،

صدای قلب تو پاشید بر در و دیوار...

و عطر سوختن اشک و عشق و شرم و شتاب

میان بندبند کهنه‌ی دیوار آجری گم شد


فضای کوچه‌ی میعاد

طنین خاطره‌ِ ی ضربه‌های گام تو را

به ذهن منجمد سنگفرش امانت داد.

و آب بود که می‌رفت...

سلام ر ف ی ق

سلام و خیر مقدم
هرچند که پیش از این دنیای حقیقی ام نیز به حضورتان منور بوده
اما چه خوب که
فضای اینجا
طنین ضربه های گام تو را
به ذهنم امانت داد

غزل دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:54

من دلم می‌خواهد
خانه‌ای داشته باشم پر دوست،
کنج هر دیوارش
دوست‌هایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو...؛

هر کسی می‌خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند.

شرط وارد گشتن
شست و شوی دل‌هاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست...

بر درش برگ گلی می‌کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می‌نویسم ای یار
خانه‌ی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر
" خانه دوست کجاست؟ "

(( فریدون مشیری ))
باز هم سلام ر ف ی ق
همیشه خاموش می آمدم
اما حالا آمده ام تا با تو باشم
و شاید من هم مثل تو خانه ای خیالی بسازم

ای جان
چقدر زیباست این خانه
که من نیز چنین می خواهم

مشتاقانه آمدنت را به نظاره می نشینم

غزل دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:59

با همه بی سرو سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام

طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام

آمده ام آن لحظه طوفانی ام
دل خوش گرمای کسی نیستم آماده ام تا تر بسوزانی ام

آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق نبود نشانی ام

ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگریم و بمیرانی ام

خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام

حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام

حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک محبت طولانی ام
شاعر: محمدعلی بهمنی

این هم تقدیم به فریناز عزیز به خاطر چهل جمعه عاشقی

خوب ، تقدیم به فریناز عزیز
مخصوصا این بند از شعر زیبای شاعر عزیز
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام

راستی باران مرا به یاد نازنین هم می اندازد ایضاٌ

نازنین زینب دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 14:51 http://zendegikon.blogsky.com

جمعه های انتظار فریناز خیلی ها رو بهم انس داده

سلام بر نازنین زینب عزیز
خیر مقدم
حضور سبزتان را مدیون فریناز عزیز هستم

نازنین دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 18:51

چه حیف که جمعه های انتظار فریناز تموم شدن
اما چی بهتر ازین که ما
چهل جمعه آموختیم میشه در کنار آقای خوبیها نبود اما با ایشون صادقانه سخن گفت
چهل جمعه یاد گرفتیم میشه حس کرد وجود آقا رو در همین نزدیکی ها
و آموختیم میشه در کنار همه ظلم و ستم های دنیای امروز باز هم امیدوار باشیم به ظهور آقایی از جنس نور و پاکی

و کاش امثال من با تموم شدن جمعه های انتظار دلهای بارانی، فراموش نکنن جمعه های انتظار رو و دعا برای ظهور ایشون ...

سلام و درود ر ف ی ق عزیز
خوشحالم که با حضورتون باز هم خونه خیالی رو گرم کردید
دلتنگ اینجا و دلنوشته های زیباتون بودیم

سلام بر نازنین عزیز
از پاکی دل فریناز عزیز و زیبایی های جمعه های انتظارش هر چی بگیم که کم گفتیم
و قطعا هر جمعه دل ی ما بسوی آقای خوبی هاست و نه حتی همیشه
من هم نگران بودنتان و نوشتنتان بودم
چه خوب که بر گشتید

فریناز دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 20:58 http://delhayebarany.blogsky.com

شرمسارم کردین ر ف ی ق عزیز

ممنون از تک تک دوستان خوب این دیار
چه بزرگوارانی که میشناسمشون و چه گرامیانی که در این خانه ی خیالی همنشین لحظه های زندگی بوده ایم

شاد و آروم باشید در پناه حق

سلام بر فریناز عزیز
بر من ببخشید اگر که حق مطلب را خوب ادا نکردم
من شرمسار تمام خوبی های شما هستم

کوروش سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 14:44 http://www.korosh7042.com/

فدای مهربانیت که همیشه شرمسار و ناتوان درپاسخی درخور
در کامنتی که برایت گذاشتم
از ذوق و شوق
نامه ی رسیده ی کبوتر
سلامم را بر درگاه این دهان بیگاه باز شده مانده گار کردم
اگر چه از دل درود ها دارم
نثار مهرت نازنین حبیب دل
بر من ببخشای که پریش تر از آنم که ریش دل جز به عطوفت مهربانانم درمان کنم.

کورش برایم یعنی
وسعتی تا بی نهایت
کورش برایم یعنی تا ابد آیینه بودن
کورش برایم یعنی
نغمه ی موزون ادراک
کورش برایم یعنی
استاد

سلام بر استاد عزیز
منور فرمودید

نازنین سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 22:58

خیلی خوبه که چراغ خونه خیالی روشنِ و اینجا گرمِ
خیــــلی

سلام ر ف ی ق عزیز
اومدم اول برای تشکر و دوم برای تبریک به مناسبت زادروز احساس پاکتون

امیــــدوارم همیشه چراغِ دل ، زندگی و خونه خیالی تون روشن و پر نور و گرم باشه

سلام بر نازنین عزیز
برایتان نوشته بودم و باز می گویم :
دنیا نباشد !!
فقط کوچه ای باشد و باران
و دوستی که زلال تر از باران است

ممنون الطفاتتان بانو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد